۱۳۹۳ مهر ۱۸, جمعه

دین یک جذبه خیر خواهی است


 رسول مقبول صلی الله علیه وسلم می فرمایند : أَلدِّینُ أَانَّصِیحَه ( صحیح مسلم کتاب الایمان باب بیان ان الدین النصیحه ) دین یعنی خیر خواهی
 همانطور که رسول مقبول می فرمایند :ک أَلحَجُّ عَرَفَه یعنی حج عرفه است ( مسند احمد ج 4 ص 309 ) یعنی ایستادن وتوقف در عرفات یکی از مهمترین ارکان حج است و حج بغیر از عرفات صحیح نمی باشد
همانطور خیرخواهی یکی از اهم ترین شعبه های دین اسلام است کسی که جذبه خیرخواهی ندارد گویا دینش ناقص است .
 در حدیث کسی می پرسد یارسول الله برای چه کسی خیرخواهی می فرماید برای الله تعالی . مفهمومش این است که :: بر الله تعالی ایمان بیاورید و مخلصانه اورا عبادت کنید و کسی را با او شریک نسازید و این خیر خواهی نسبت به الله تعالی است .
اما در این مسئله گویا انسان خیرخواهی خود را می کند چونکه الله تعالی به خیرخواهی کسی محتاج نیست و انسان وقتی ایمان می آورد کسی را با او شریک نمی کند ومخلصانه اورا عبادت می کند الله تعالی از او راضی می شود و در نعمت های الهی وارد واز غضب الله تعالی حفاظت می شود واین بزرگترین خیرخواهی بر خود انسان است .
 بعد فرمود خیرخواهی برای انبیاء :
منظور از خیر خواهی انبیاء این است که رسالت آنها را تصدیق نمائید و از احکاماتشان اطاعت وبر روششان پایبند باشید .
و فرمود خیرخواهی برای ائمه مسلمانان :
مفهوم آن است که در مسایلی که حق هستند آنها را مدد کنید از آنها اطاعت نمائید مگر جائی که نافرمانی الله ورسولش باشد .
و فرمود خیر خواهی بر تمام مسلمانان :
مفهومش این است که به آنها مشوره خیر بدهید و امر به معروف و نهی از منکر بکنید با آنها محبت کنید ودر مصایب مددگارشان باشد وحقوق شرعی شان را رعایت نمائید .
 لذا معلوم می شود که خیر خواهی نزد الله تعالی ورسولش اهمیت حائزی دارد و هر کس به اسلام داخل می شد رسول اکرم از او بیعت می گرفت یکی از مسایلی که در بیعت تاکید می کرد مسئله خیر خواهی بود .
 چون الله تعالی می فرماید ::: إِنَّمَاالمُومِنُونَ إِخوَۀ ( حجرات آیه 10 ) یعنی تمام مومنین با هم برادرند .
و حضور اکرم صلی الله علیه وسلم می فرماید ::: لایُومِنُ أحَدُکُم حَتَّی یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفسِهِ هیچ یک از شما تا زمانی مومن نمی تواند باشد که آنچه را برای خود می پسندد برای دیگران نیز بپسندد .
لذا لازم است برای مومن شدن وحفاظت ایمان با هر مسلمان خیرخواهانه وبرادرانه بر خورد شود .




۱۳۹۳ مهر ۱۶, چهارشنبه

پنچ چیز در پنچ چیز پنهان است:



پنچ چیز در پنچ چیز پنهان است:
بزرگان دین می فرمایند پنچ چیز در پنچ چیز پنهان است:
۱- عزت در طاعت و بندگی
۲- ذلت و خواری در معصیت
۳- تو انگری در قناعت
 ۴- هیبت و قدرت در قیام شب
۵- حکمت و دانش در شکم خالی

أَلا بِذِکرِاللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبِ




همینطور انسان زمانی به یاد الله آرام و تسکین می گیرد که کاملا در یاد الله باشد یعنی تمام اعضاء در یاد الله تعالی باشند یعنی تمام اعضاء را از گناهان کنترل نماید این طور که زبان به یاد الله مشغول باشد وچشم از دیدن نامحرم لذت ببرد این ذکر نیست ذکر آن است که یک لحظه الله را ناراض نکنیم أَلا بِذِکرِاللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبِ در یاد الله تعالی قلب انسان آرامش حاصل می کند و در تفسیر این آیه علامه قاضی ثناء الله پانی پتّی رحمه الله می فرماید در کلمه بِذِکرِالله معنی بَاء در این کلمه فِی است یعنی در یاد الله دل آرام می گیرد بعد می فرماید کَمَا أَنَّ السَّمَکَۀَ تَطمَئِنُّ فِی المَآءِ وَلا بِالمَآءِ یعنی همانطور که ماهی در آب تسکین پیدا می کند نه با همراهی آب .
مثلا اگر تمام ماهی در آب باشد ولی سر ماهی را از آب بیرون بگذارند ماهی پریشان می شود حتی اگر بدن ماهی را در اب زمزم بگذارند ولی سر ماهی بیرون باشد پریشان می شود لذا باید کاملا ماهی در آب باشد همینطور انسان زمانی به یاد الله آرام و تسکین می گیرد که کاملا در یاد الله باشد یعنی تمام اعضاء در یاد الله تعالی باشند یعنی تمام اعضاء را از گناهان کنترل نماید این طور که زبان به یاد الله مشغول باشد وچشم از دیدن نامحرم لذت ببرد این ذکر نیست ذکر آن است که یک لحظه الله را ناراض نکنیم
 لذا دوستان وقتی که کاملا در یاد الله تعالی غرق می شویم وقتی چشم ما هم ذاکر می شود و هیچ عضوی نافرمانی الله تعالی را نکند ما در یاد الله تعالی غرق هستیم ودر آن زمان اطمینان کامل نصیب انسان می شود حتی یک گناه هم دل را پریشان می کند وقتی انسان کامل در یاد الله تعالی اشد الله تعالی هم دل آن را غم پروف می کند همانطور که ساعت های واتر پروف از هر طرف موج ها حمله کنند ولی در ساعت واتر پروف یک قطره هم نمی رود لذا در قلبی که همیشه به یاد الله تعالی است غم هم نمی تواند داخل شود وآن دل را الله تعالی غم پروف می کند غم وپریشانی اگر از هر طرف حمله کنند ولی در قلب اولیاء الله نمی تواند داخل گردد

لا یعنی



در تنبیه الغافلین باب حفظ اللسان روایتی آمده است که می فرماید :
 خَمسٌ لاتَکُونُ فِی المُنَافِقِ : الفِقهُ فِی الدِّینِ ، وَالوَرَعُ فِی اللِّسَانِ ، وَالتَّبَسُّمُ فِی الوَجهِ ، وَالنُّورُفِی القَلبِ ، وَالمُوَدَۀُ فِی المُسلِمِینَ .
 پنج چیز طوری هستند که در منافق پیدا نمی شوند .
1 – فهم دین
2 – احتیاط در زبان
3 – ملاقات با خنده رویی
 4 – نورایمان در قلب
5 – محبوبیت در بین مسلمانان  
بنام الله وَالَّذِینَ هُم عَنِ اللَّغوِ مُعرِضُونَ ( مومنون ) ومومنین کسانی هستنند که آنان از کارهای بیهوده پرهیز می کنند الله تعالی در این آیه یکی از علامات مومنین را بیان می دارد یعنی مومنین کسانی هستند که از کارهای بیهوده و الفاظ بیهوده دوری می کنند و بیهوده به همان کارهایی گفته می شود که نه نفعی برای دنیای انسان دارند و نه نفعی برای آخرت انسان دارند وپرهیز از لغویات حسن وزیبایی اسلام هر مسلمان است طبق روایتی که حضرت ابو هریره رضی الله عنه نقل می کند که می فرماید .
رسول اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند : حُسنِ إِسلَامِ المَرءِ تَرکُهُ مَالایَعنِیهِ .(ابن ماجّه باب کفّ اللّسان فی الفتنه ) زیبایی اسلام هر فرد مسلمان در ترک کردن کارهای بیهوده است چون از پرهیز نکردن کارهای بیهوده نور اعمال انسان از بین می روند حضرت حکیم الامت اشرف علی تهانوی رحمه الله در کتاب خود انفاس عیسی می فرماید : انسان نوری را که بوسیله انجام دادن اعمال نیک در سینه خود جمع می کند دوباره توسط کارهای بیهوده آن نور را از دست می دهد و از کارهای بیهوده و الفاظ بیهوده دل انسان سخت می گردد حضرت عیسی علیهم السلام می فرماید : لاتُکثِرُوالکَلَامَ فِی غَیرِ ذِکرُواالله فَتَقسُوا قُلُوبُکُم .
بغیراز ذکرالله زیاد پر حرفی نکنید که از آن دل انسان سخت می گردد .
 در تنبیه الغافلین باب حفظ اللسان روایتی آمده است که می فرماید : خَمسٌ لاتَکُونُ فِی المُنَافِقِ : الفِقهُ فِی الدِّینِ ، وَالوَرَعُ فِی اللِّسَانِ ، وَالتَّبَسُّمُ فِی الوَجهِ ، وَالنُّورُفِی القَلبِ ، وَالمُوَدَۀُ فِی المُسلِمِینَ . پنج چیز طوری هستند که در منافق پیدا نمی شوند . 
1 – فهم دین
2 – احتیاط در زبان
3 – ملاقات با خنده رویی
4 – نورایمان در قلب
5 – محبوبیت در بین مسلمانان یک صحابی می فرماید : إِذَارَأَیتَ قَسوَۀً فِی قَلبِکَ وَوهنًا فِی بَدَنِکَ وَحِرمَانًا فِی رِزقِکَ فَاعلَم أَنَّکَ تَکَلَّمتَ بِمَا لا یَعنِیکَ : ( تنبیه الغافلین ) ً
 وقتی که شما در دلتان احساس سختی کردید ( از عبادات حلاوت حاصل نشد ونور ایمان نصیب نمی شود ، گریه نمی آید ) ووقتی که در بدن خود احساس سستی نمودید ( توفیق عبادت کم می شود ) ووقتی که در رزق محرومی احساس نمودید ( در رزق برکت نمی شود ) پس شما بدانید که به مرض بیهوده گویی مبتلا شده اید
 علماء می نویسند شش چیز هستند که علامات حماقت ونادانی هستند .
 ( 1 ) - أَلغَضَبُ فِی غَیرِ شَیءٍ خشم کردن در جایی که محل خشم نیست
 ( 2 ) - أَلکَلَامُ فِی غَیرِ نَفعٍ حرف زدن جایی که نفعی ندارد
 ( 3 ) - ألعَطِیَۀٌ فِی غَیرِ مَوضِعٍ خرج کردن در جایی که محل خرج کردن نیست
 ( 4 ) – أالثِّقَۀُ بِکُلِّ إِنسَانٍ بر هر شخصی اعتماد کردن
 ( 5 ) - إِفشَآءُ السِّرِّ عَلَی کُلِّ وَاحِدٍ راز خود را جلوی هر کسی بیان نمودن
 ( 6 ) – أَن لَّا یَعرِفَ صَدِیقَهَ مِن عَدُوِّهِ تشخیص ندادن دوست از دشمن لذا انسان باید از لغویات و کردار و گفتار بیهوده پرهیز نماید که بتواند اعمال و نور اعمال خود را حفاظت بکند
حضرت امدادالله مهاجر مکی رحمه الله می فرماید روزی در بیت الخلاء رفتم و سطلی زیر شیر آب گذاشته بود و از شیر آب قطره قطره آب می چکید و از همین قطرات سطل پر شده بود و وقتی خواستم آفتابه ای که در آنجا گذاشته بود از سطل پر از آب کنم دیدم که آفتابه سوراخ است وهر چه من در آن آب می ریزم همه از پایین می ریزند و هیچ چیز در آفتابه باقی نمی مانند لذا فرق بین افراد متقی که از بیهوده گویی پرهیز می کنند با افراد غیر متقی که از لایعنی پرهیز نمی کنند را الله تعالی در ذهن من مجسم کرد یعنی افراد متقی مانند سطلی هستند که اگر قطره قطره هم عمل می کنند ولی چون سوراخ نیستند نور این اعمال کم کم در قلب آنها جمع می شود و زمانی می رسد که قلبشان پر از نور می شود ولی افراد غیر متقی مانند آفتابه سوراخ شده می مانند که از یک طرف اعمال بزرگ انجام می دهند ولی از طرف دیگر سوراخ هستند وبا بیهوده گویی همه اعمال را از دست می دهند . الله تعالی همه مسلمانان جهان را از اعمال وگفتار بیهوده حفاظت بنماید . الهی آمین

شش صفت



نحمده ونصلی علی رسوله الکریم

دین اسلام دارای صفات زیادی است که اگر انسان این شش صفت را یاد بگیرد ودر زندگی خود بر آنها عمل کند بر تمام دین عمل کردن برای انسان اسان می شود .

1 – اولین صفت کلمه طیبه : لا إِلهَ إِلااللهُ مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ

کلمه طیبه از دو جزء تشکیل شده است .

الف : لا إِلهَ إِلااللهُ ب : مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ

-------------------------------------------

الف : لا إِلهَ إِلااللهُ : این کلمه از ما چهار تقاضا دارد :

اول: لفظ کلمه را درست بخوانیم

دوم : معنای آنرا بدانیم که نیست معبودی لایق پرستش بجز الله تعالی و محمد صلی الله علیه وسلم رسول الله تعالی است

سوم : مقصد کلمه را بدانیم که از الله تعالی هر چیز می شود واز غیر الله بدون امر و اراده الله تعالی هیچ چیز نمی شود .خالق الله تعالی است مالک الله تعالی است رازق الله تعالی است تمام حالات در قبضه و قدرت الله تعالی است عزت وذلت ، صحت ومرض ، موت وزندگی ، نفع ونقصان ، کامیابی و ناکامی همه وهمه در قبضه وقدرت الله تعالی هستند .

چهارم فضیلت کلمه را بدانیم : 1 - مفهوم حدیث است هر کس روزی صد بار کلمه طیبه لا إِلهَ إِلااللهُ را ذکر کند وقتی از قبر بلند می شود صورتش مانند ماه شب چهاردم روشن ودرخشان می شود

2 – مفهوم حدیث است پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند ایمان خود را تازه کنید صحابه پرسیدند چگونه ایمان خود را تازه کنیم فرمود لا إِلهَ إِلااللهُ را بکثرت ذکر کنید .

شش صفت

نحمده ونصلی علی رسوله الکریم

دین اسلام دارای صفات زیادی است که اگر انسان این شش صفت را یاد بگیرد ودر زندگی خود بر آنها عمل کند بر تمام دین عمل کردن برای انسان اسان می شود .

1 – اولین صفت کلمه طیبه : لا إِلهَ إِلااللهُ مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ

کلمه طیبه از دو جزء تشکیل شده است .

الف : لا إِلهَ إِلااللهُ ب : مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ

-------------------------------------------

الف : لا إِلهَ إِلااللهُ : این کلمه از ما چهار تقاضا دارد :

اول: لفظ کلمه را درست بخوانیم

دوم : معنای آنرا بدانیم که نیست معبودی لایق پرستش بجز الله تعالی و محمد صلی الله علیه وسلم رسول الله تعالی است

سوم : مقصد کلمه را بدانیم که از الله تعالی هر چیز می شود واز غیر الله بدون امر و اراده الله تعالی هیچ چیز نمی شود .خالق الله تعالی است مالک الله تعالی است رازق الله تعالی است تمام حالات در قبضه و قدرت الله تعالی است عزت وذلت ، صحت ومرض ، موت وزندگی ، نفع ونقصان ، کامیابی و ناکامی همه وهمه در قبضه وقدرت الله تعالی هستند .

چهارم فضیلت کلمه را بدانیم : 1 - مفهوم حدیث است هر کس روزی صد بار کلمه طیبه لا إِلهَ إِلااللهُ را ذکر کند وقتی از قبر بلند می شود صورتش مانند ماه شب چهاردم روشن ودرخشان می شود

2 – مفهوم حدیث است پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند ایمان خود را تازه کنید صحابه پرسیدند چگونه ایمان خود را تازه کنیم فرمود لا إِلهَ إِلااللهُ را بکثرت ذکر کنید .

3 – مفهوم حدیث است که لا إِلهَ إِلااللهُ افضل ترین ذکر است

4 – مفهوم حدیث است که لا إِلهَ إِلااللهُ کلید جنت است

5 – مفهوم حدیث است که هر کس با اخلاص کلمه لا إِلهَ إِلااللهُ را بخواند در جنت داخل می شود پرسیده شد که علامت اخلاص کلمه چیست فرمود از گناهان و کارهای حرام خود را حفاظت بکند .





ب ) حصه دوم کلمه مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ

اول : مقصد مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ این است که ما یقین بکنیم که اتباع و پیروی رسول الله صلی الله علیه وسلم کامیابی دو جهان است و اتباع و پیروی غیر ها وترک کردن سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم ناکامی دو جهان است

دوم : فضیلت مُحَمَّدً رَّسُولُ اللهِ

1 - مفهوم حدیث است که تمام امت من در جنت داخل می شوند بجز کسی که جنت را انکار کند پرسیده شد آیا کسی جنت را انکار می کند فرمودند : کسی که پیروی من را بکند جنت می رود وکسی که پیروی من را نکند گویا او جنت را انکار کرده است .

2 – مفهوم حدیث است که شما نمی توانید مومن باشید تا زمانی که محبت من در دل شما از محبت فرزندانتان ، پدر و مادرانتان و تمام مردم روی زمین بیشتر نباشد

---------------------------------

صفت دوم نماز است

مقصد نماز این است که در 24 ساعت زندگی ما بر صفت نماز بیاید . یعنی همانطور که در نماز ما وشما چشمان خود را حفاظت می کنیم و این طرف و آنطرف نگاه نمی کنیم در تمام شبانه روز هم چشمان خود را از کارهای حرام و نا محرم حفاظت کنیم و همانطور که در نماز زبان ما و شما حفاظت است وفقط در نماز چیزی را می خوانیم که الله تعالی گفته در نماز بخوانید همانطور در تمام شبانه روز زبان خود را از دروغ ، غیبت ، تهمت ، مسخره و بددعا حفاظت کنیم .

1 – مفهوم حدیث است که در قیامت اولین چیزی که حساب گرفته می شود نماز است و اگر نماز انسان کامل شد بقیه اعمال هم کامل می شوند واگر نماز انسان خراب در آمد بقیه اعمال هم فاسد می شوند .

2 – مفهوم حدیث است : یکبار نبی اکرم در پائیز شاخه درختی را گرفته آنرا تکان داد برگ های درخت ریختند فرمود کسی که نماز را بخواند مثل همین درخت تمام گناهان انسان می ریزند

3 – مفهوم حدیث است : که الله تعالی می فرماید من پنج وقت نماز را بر امت تو فرض کرده ام هر کس این پنج وقت نماز را با اهتمام ادا کند من به ذمه خود او را در جنت داخل می کنم و هر کس اهتمام این پنج وقت نماز را نکند بر من ذمّه ای ندارد بخواهم او را به جنت می فرستم یا به جهنم می فرستم



صفت سوم علم وذکر

این هم دو حصه است یکی علم دومی ذکر

حصه اول علم : مقصد علم این است که مسلمان امر حال را بداند یعنی هر حالتی می اید مسلمان این را بداند که در این حالت حکم الله وسنت رسول الله چیست مثلا حالت عروسی می اید باید مسلمان بداند که در مورد عروسی حکم الله چیست و سنت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم چیست و یا حالت سختی و بی مالی و فقر می اید بداند که حکم الله تعالی و سنت رسول الله چیست

فضیلت علم :

1 – مفهوم حدیث است که بهترین انسان کسی است که قرآن را یاد بگیرد وبه دیگران یاد بدهد

2 – مفهوم حدیث است که هر کس برای حاصل کردن علم دین الله از خانه اش خارج می شود فرشته ها بالهایشان را زیر پای او پهن می کنند وراه جنت را الله تاعلی برای او آسان می کند .

3 – مفهوم حدیث است که فرمود ای ابوذر اگر تو صبح بروی ویک آیه قرآن یاد بگیری برای تو از صد رکعت نفل افضل تر است واگر یک باب از علم یاد بگیری از هزار رکعت نفل برای تو افضل تر است .

حصه دوم ذکر است

مقصد ذکر این است که توجه وعظمت الله تعال در دل ما پیدا شود و محبت الله تعالی در دل انسان پیدا شود و خوف الله تعالی در دل انسان پیدا شود

فضیلت ذکر :

1 – مفهوم حدیث است که جنت هشت دروازه دارد ویک دروازه مخص.ص ذاکرین است وذاکرین خندان خندان وار جنت می شوند .

2 – مفهوم حدیث است : که نزد یکی بسیار مال وجود دارد وآن را بین مردم تقسیم می کند ودیگری در یاد وذکر الله تعالی است پس ذکر کننده نزد الله تعالی افضل تر است .

ما باید شب و روز در یاد و ذکر الله تعالی باشیم وخصوصا تسبیحات روزانه خود را صبح و شام با پایبندی انجام بدهیم که عبارتند از :

الف ) کلمه سوم : سُبحَانَ اللهِ وَالحَمدُللهِ وَلاإِلَهَ إِلااللهُ وَاللهُ أَکبَر

1 - مفهوم حدیث است که هر کس صد بار سُبحَانَ اللهِ بگوید این قدر ثواب می رسد که گویا صد غلام عربی را خرید کرده آزاد کند و آزاد کردن یک غلام در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم برابر با دوازده هزار درهم بوده است .

2 – مفهوم حدیث است که هر کس صد بار َالحَمدُللهِ بخواند اینقدر ثواب می رسد که گویا صد اسب با تمام وسایل جنگی را به جهاد برای مجاهدین فرستاده است

3 – مفهوم حدیث است که هر کس صد بار َلاإِلَهَ إِلااللهُ بخواند اینقدر ثواب می رسد که گویا بین زمین واسمان را پر از نور وثواب کرده است .

4 ) مفهوم حدیث است که هر کس صد بار َاللهُ أَکبَر بخواند اینقدر ثواب می رسد که گویا صد شتر را در راه الله تعالی قربانی کرده است .

ب ) درود شریف : صَلَّی اللهُ عَلَی النَّبِیِّ الأُمِّیِّ ویا هر درودی که انسان می داند

1 ) مفهوم حدیث است که هر کس روزی صد بار درود بخواند روز قیامت بر پیشانی او با نور نوشته می شود که این شخص از نفاق و جهنم نجات حاصل کرده است

2 – مفهوم حدیث است که هر کس روزی ده بار درود بفرستد در قیامت من او را شفاعت می کنم

ج ) استغفار : أَستَغفِرُواللهَ رَبِّی مِن کُلِّ ذَنبٍ وَأَتُوبُ إِلَیهِ

1 – مفهوم حدیث است خوش به حال کسی که در نامه اعمالی استغفار زیاد باشد .

مفهوم حدیث است که شما هر چه بیشتر استغفار بکنید چون که من هم روزی صد بار استغفار می کنم

------------------------------------

صفت چهارم اکرام مسلم :

مقصد اکرام مسلم این است که ما حقوق تمام مخلوق را ادا کنیم با تمام مسلمانان محبت بکنیم احترام بزرگتر ها را ادا کنیم به کوچکترها مهربانی بکنیم

1 – مفهوم حدیث است هر کس صبح برود و بیماری را عیادت کند تا شب هفتاد هزار فرشته برای او دعای استغفار می کنند واگر شب برود تا صبح هفتاد هزار فرشته برای او دعای مغفرت می کنند ویک منزل برای او در جنت آماده می شود

2 – مفهوم حدیث است هر کس با نظر محبت به پدر و مادر خود نگاه کند ثواب یک حج . یک عمره به او می رسد

3 – مفهوم حدیث است که هر کس ضرورت یک مسلمان را تکمیل بکند الله تعالی هفتاد دو ضرورت این شخص را تکمیل می کند یکی برای مشکلات دنیا وبقیه در آخرت به او می رسند .







صفت پنجم تصحیح نیت

مقصد این است که تمام کارهایی که ما انجام می دهیم فقط رضای الله تعالی را در نظر بگیریم و طلب مال و دنیا را نکنیم

1 – مفهوم حدیث است که از بین تمام اعمال انسان فقط همان عملی قبول می شود که فقط برای رضای الله تعالی کرده شده باشد .

2 – مفهوم حدیث است که الله تعالی به صورت های شما ومال های شما نگاه نمی کند بلکه به دل و اعمال شما نگاه می کند .

3 – مفهوم حدیث است وقتی که رسول اکرم صلی الله علیه وسلم حضرت معاذ را به یمن فرستاد پرسید یا رسول الله مرا وصیتی بکن فرمود در کارهای دین مخلص باش کا با اخلاص اعمال کمی برای نجات تو کافیست



---------------------------------

صفت ششم دعوت وجهاد

الله تعالی برای این که این صفات و دین الله تعالی در زندگی انسان ها بیاید انبیاء را در زمین فرستاد وآخرین نبی حضرت محمد صلی الله علیه وسلم است و بعد از او دیگر نبی نمی آید و الله تعالی تمام زن ومرد این امت را بهترین امت قرار داده و در دنیا فرستاده است تا دین الله تعالی را در زندگی خود هم زنده کنند ودر تمام دنیا نام الله تعالی را بلند کنند ودین الله تعالی را بر تمام دیگر دین ها غالب کنند و حکم و قانون الله تعالی را در دنیا نافذ کنند و تمام صحابه زن و مرد هر چیز خود را قربان کردند و دین الله تعالی را حفاظت کردن و صحابه برای این کار سال های سال از زن و بچه خود دور بودند وبه تمام دنیا هجرت کردند وبچه های هود را فدا کردند و خود زنها هم در جنگ ها شریک می شدند وکفار را به هلاکت می رساندند . وامروز بر ذمه ما است که همین قربانی ها را بدهیم تا در دنیا وآخرت عزت حاصل کنیم

1 – مفهوم حدیث است یک صبح و یک شام در راه الله تعالی از دنیا و هر چه در دنیا است افضل تر است

2 – یک ساعت در راه الله تعالی قیام کردن از شخصی که شب لیلۀ القدر در کنار حجر اسو در خانه کعبه عبادت می کند افضل تر است

3 – یک روز در راه الله تعالی از هزار روز در خانه بهتر است

4 – یک ساعت در راه الله تعالی قیام کردن از شصت سال در خانه نماز خواندن افضل تر است

5 – اگر بدن انسان در راه الله تعالی پر از گرد و غبار می شود دود جهنم بر آن بدن حرام می شود .

لذا ما هم در راه الله تعالی خروج کنیم و محرم های خود را برای قربانی در راه الله تعالی آماده کنیم

1 - هر زنی که محرم خود را برای راه الله تعالی آماده کند پانصد سال زودتر به جنت داخل کرده می شود وسردار هفتاد هزار حور می گردد وسوار بر است یاقوتی کرده می شود و در جنت دور می زند تا محرمش وارد شود

2 – یک زن نیکو کار نزد الله تعالی از هفتاد اولیائ الله افضل تر است

3 – دو رکعت زن حامله از هفتاد رکعت زن بغیر حامله نزد الله تعالی افضل تر است

4 – زنی که بچه اش را شیر می دهد برای هر مکیدن یک نیکی به او می رسد

5 – زنی که برای شیر دادن بچه اش شب بیدار می ماند ولی بچه را بدو بددعا با محبت شیر بدهد ثواب یک سال روزه و نماز به او می رسد .

6 – زنی که به خاطر گریه کردن بچه اش شب بیخواب باشد به او ثواب آزاد کردن بیست غلام به او می رسد .

7- زنی که به خاطر بیماری بچه اش شب بیخواب می شود تمام گناهان او معاف می شوند وثواب دوازده سال عبادت به او می رسد .

8 – اگر مرد خسته به خانه بر می گردد وزن او را استقبال نموده و پذیرایی کند ثواب جهاد به او می رسد .

9 – زنی که خانه اش را با ذکر الله تعالی جارو می زند ثواب جارو کردن خانه کعبه به او می رسد

10 – زنی که حامله است تا نه ماه کامل هر روز برای او ثواب روزه وبرای هر شب او ثواب تهجد نوشته می شود .

11 – اگر زن از طرف خودش پاهای زنش را مالش بدهد ثواب صدقه کردن هفت توله طلا به او می رسد واگر شوهر او را صدا بزند ثواب صدقه کردن هفت توله نقره به او می رسد .

مذاکره دعوت




 لااله الاالله محمدرسول الله : نیست معبودی بغیر از الله و محمد صلی الله علیه وسلم بنده ورسول الله تعالی است .
 ما باید روی این کلمه محنت بکنیم اول لفظ این کلمه را درست کنیم بعد بر این کلمه کامل یقین بکنیم که : تمام کامیابی در دست الله تعالی هستند و الله تعالی کامیابی تمام انسان ها وجن ها و تمام کائنات را در احکامات و سنت های نبی اکرم صلی الله علیه وسلم قرار داده است .برای این که این یقین در قلب ما بیاید و با الله تعالی تعلق بر قرار شود رسول اکرم (ص) یک کلمه را برای ما آورد وقتی که یقین این کلمه در زندگی ما بیاید الله تعالی در هر حال اما را کامیاب می کند و ما باید طریقه و جذبات و یقین های خود را تبدیل کنیم که تمام خزانه های حالات و چیزها نزد الله تعالی لا محدود است . تمام چیزها وحالات را الله تعالی درست کرده است .
الله تعالی هر چه بخواهد با قدرت خود انجام می دهد . الله تعالی برای انجام دادن کارها به هیچ مخلوقی محتاج نیست . الله تعالی صمد وبی نیاز است الله تعالی علیم است و هر چیز را می داند .
الله تعالی بصیر است یعنی هر چیز را می بیند . الله تعالی سمیع است هر چیز را می شنود .
 الله تعالی رزاق است به تمام مخلوقات رزق می دهد . الله تعالی خالق است و تمام چیز ها را الله تعالی درست کرده است .
 الله تعالی ذاتی است که جن ها را از آتش درست کرده است .
 الله تعالی ذاتی است که فرشته ها را از نور درست کرده است .
الله تعالی ذاتی است که انسان ها را از خاک درست کرده است .
الله تعالی ذاتی است که در دریاها ماهی و هزاران مخلوق دیگر درست کرده است . الله تعالی زمین را درست کرده است .
الله تعالی آسمان را درست کرده است .
 الله تعالی خورشید ، ماه وستاره ها را درست کرده است .
الله تعالی ذاتی است که کوه ها را درست کرده است .
 خالق تمام چیزها الله تعالی است و مالک تمام مخلوقات هم الله تعالی است تمام مخلوق در قبضه وقدرت الله تعالی هستند .
والله تعالی قدرت مند است بر هر چیز قدرت دارد .
الله تعالی حوا سلام الله علیها را بدون مادر درست کرده است و حضرت آدم را از خاک بدون پدر و مادر درست کرده است و حضرت عیسی را بدون پدر درست کرده است .
الله قدرتمند است هر چه بخواهد با قدرت خود انجام می ددهد . خالق و مالک تمام حالات هم الله تعالی است .
عزت وذلت ، صحت و مرض ، موت وزندگی ، نفع ونقصان ، کامیابی و ناکامی همه در قبضه ی قدرت الله تعالی هستند تمام این حالات از جانب الله تعالی می آیند و می روند وبغیر از الله کسی نمی تواند عزت وذلت بدهد .
الله تعالی اگر بخواهد کسی را عزت بدهد با قدرت خود عزت می دهد وبرای عزت دادن به اسباب دنیا محتاج نیست تمام مخلوق برای نفع و نقصان دادن به امر الله تعالی محتاج هستند . الله قدرتمند است الله فیصله عزت بکند تمام مخلوق نمی توانند ذلیل بکنند اگر الله تعالی برای کسی فیصله ذلت بکند تمام مخلوق جمع شوند نمی توانند آن شخص را عزت بدهند .الله تعالی فیصله روز بکند کسی نمی تواند شب بیاورد .
 الله تعالی فیصله شب بکند کسی نمی تواند روز بیاورد . الله تعالی فیصله موت بکند کسی نمی تواند زندگی بدهد و اگر فیصله زندگی بکند کسی نمی تواند موت بیاورد . در تمام مخلوق ما چقدر نفع ونقصان می بینیم این ها هم از جانب الله تعالی هستند . مثلا در چشم انسان صفت دیدن الله تعالی قرار داده است و چشم انسان برای دیدن به امر الله تعالی محتاج است ولی الله تعالی برای نشان دادن به چشم محتاج نیست الله بخواهد چشم انسان می بیند والله تعالی نخواهد چشم انسان نمی بیند .
 روزی حضرت ابوبکر رضی الله عنه و رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در بیت الله بودند ورسول مقبول نماز می خواند که زن ابو لهب آمد وگفت که ای ابوبکر اگر دوست تو محمد (ص) اگر اینجا می بود اورا العیاذ بالله می زدم و دوباره رفت حضرت ابوبکر به رسول الله ( ص ) گفت یا رسول الله مگر او شما را ندید فرمود بین من وبینم او الله تعالی یک پرده قرار داد او تو را می دید ولی مرا نمی دید . لذا چشم برای دیدن به امر الله تعالی محتاج است وهر صفتی در هر مخلوقی وجود دارد از جانب الله تعالی است و مخلوق خودش نمی تواند نفع و یا نقصان برساند اگر الله تعالی بخواهد مخلوق نفع ونقصان می دهد واگر الله تعالی نخواهد هیچ مخلوقی نمی تواند نفع ونقصان بدهد .
در آتش الله تعالی صفت سوزاندن قرار دارد ولی الله تعالی آتش را برای حضرت ابراهیم گلزار نمود ودر آتش هیزم ها میوه می دادند .
 در آب الله تعالی صفت غرق کردن را قرار داده است ولی دریا را برای حضرت موسی دوازده راه نمود تا دوازده قوم بنی اسرائیل از آن عبور کردند .
 در چاقو الله تعالی صفت بریدن قرار داده است ولی چاقو گردن اسماعیل علیه السلام را نبرید . الله تعالی یونس علیه السلام را به مدت سه شبانه روز در شکم ماهی حفاظت نمود .
 لذا نفع ونقصان و عزت وذلت وموت و حیات و صحت و مرض همه و همه از جانب الله تعالی هستند و ما باید یقین خود را درست کنیم چون الله تعالی در قیامت شرط نجات یقین صحیح را ملاک قرار می دهد
الله تعالی می فرماید : یَومَ لا یَنفَعُ مَالً وَّلا بَنُون إِلا مَن أَتَی اللهَ بِقَلبٍ سَلِیمً مفهوم آن این است که روز قیامت مال و اولاد فایده نمی دهند ونمی توانند نجات بدهند بلکه قلب سلیم انسان را نجات می دهد وقلب سلیم قلبی است که با الله تعالی تعلق داشته باشد و در آن قلب یقین صحیح وجود داشته باشد . و علامات قلب سلیم که علماء ومفسرین نوشته اند به قرار زیر می باشند
 1 - أَلَّذِی مَالَهُ فِی سَبِیلِ البِرِّ اولین علامت کسی که قلب سلیم دارد این است که مالش را در راه الله تعالی خرج می کند ودوست دارد که تمام جان ومالش در راه محبوب خرج شود همانطور که حضرت ابوبکر فرمودند یارسول الله من از دنیا سه چیز دوست دارم یکی این است که مالم را برای تو خرج کنم و آن صحابی که پیش رسول اکرم صلی الله علیه وسلم امد وفرمود من با شما محبت دارم رسول صلی الله علیه وسلم فرمود ببین داری چه می گویی فرمود من با شما محبت دارم لذا رسول مقبول صلی الله علیه وسلم فرمودند پس منتظر باش که فقر به طرف تو با آن سرعت می اید که آب از سراشیبی به طرف پایین می اید . چرا ؟ چون کسی که عاشق رسول باشد مالش را برای او خرج می کند وفقیر می شود همانطور که حضرت خدیجه رضی الله عنها تمام مال خود را برای رسول اکرم صلی الله علیه وسلم خرج نمود لذا کسی که قلبش سلیم باشد روز به روز فقیرتر می شود
 2 – أَلَّذِی یُرشِدُ بَنِیهِ إِلَی الحَقِّ دومین علامت قلب سلیم این است که فرزندانش رابه طرف حق مایل می کند ومطمئن باشیم اکثر علمایی که فرزندانشان ریش تراش و بی نماز هستند ودر دانشگاه ها درس می خوانند قلبشان تاریک است و شیرینی علم ونور علم را حاصل نکرده اند لذا انسان باید اولاد خود را از دین آگاه نموده وبه طرف دین مایل شان نماید
 3 – أَلَّذِی یَکُونُ قَلبُهُ خَالِیٌا عَنِ الشَّهَوَاتِ . سومین علامت قلب سلیم این است که قلب انسان از غلبه شهوات خالی باشد شهوات نفسانی حمله می کنند ولی انسان باید بر آنها غالب باشد و نگذارد که شهوات بر قلب انسان غالب باشند اگر شهوات غالب شدند انسان را به تباهی و خیانت وا می دارند رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می فرماید کَفُّ النَّفسِ عَنِ الهَوَی یعنی باز داشتن نفس از خواهشات لذا ورود و ظهور خواهشات لازمی است ولی کمال در این است که به خواهشات عمل نشود و در مقابل خواهشات الله تعالی را ناراض نکنیم
 4 - أَلَّذِی یَکُونُ قَلبُهُ خَالِیٌا عَنِ العَقَایِدِ البَاطِلَه سومین علامت قلب سلیم این است که قلب انسان خالی از عقاید باطله باشد وخود را از شرک وکفر ونفاق و بدعت دور نگه دارد
 5 - أَلَّذِی یَکُونُ قَلبُهُ خَالِیٌا عَن مَّا سِوَی الله پنجمین علامت قلب سلیم این است که انسان قلب خود را حواله الله تعالی بکند و همیشه قلب به طرف الله تعالی متوجه باشد و کوشش کند قلب خود را از غیر الله پاک کند و قلب انسان یکسو باشد قلب را الله تعالی برای خودش درست کرده لذا فقط حواله او بکنیم لذا برای این که ما هم در قلب خود یقین صحیح وارد بکنبم باید روی قلب خود محنت بکنیم و اینقدر دعوت بدهیم و مذاکره دعوت ولااله الا الله را تکرار کنیم تا این یقین صحیح در قلب ما هم پیدا شود .  
روزانه حداقل 10 بار این مذاکره را تکرار کنیم تا کمی یقین صحیح حاصل شود ودر خانه بچه ها را هم درس یقین بدهیم یعنی اگر گوجه خرد می کنیم و یا سیب زمینی خرد می کنیم تکرار کنیم که این ها را الله تعالی درست کرده است و اگر بچه ها بیمار شدند آنها را بگوئیم که الله تعالی این بیماری را آورده وبچه ها را بطرف اعمال متوجه کنیم و کسانی که به خانه شما می آیند آنها را دعوت دهید ومجالس خود را به مجلس دعوت تبدیل کنید .

جهنم از دید قرآن مجید



 1 – با دیدن جهنّم صورت کفّار سیاه می شود .( یونس 27 )
2 – جهنّمی از عذاب آنقدر به تنگ می آیند که طلب موت می کنند و برآنان موت نمی آید . ( فرقان 13 )
3 – جهنّم گوشت چهره جهنمی ها طوری می سوزد که گوشت شان بیرون می زند . ( مومنون 1- 4 )
4 – آتش جهنّم نه زنده می گذارد و نه می کشد . ( اعلی 13 )
5 – کفّار در ستون های جهنّم زندان کرده می شوند و دروازه او بر روی کفّار بسته می شود . ( همزه 8 – 9 )
6 – آتش جهنّم استخوان های کفار را می شکند . ( همزه 4 )
7 – کفّار در جهنّم جیغ می کشند و ناله می کنند و هیچ آواز جوابی نمی شنوند . ( انبیاء 100 )
8 – غذای جهنّمی ها در جهنّم درخت ز قوم خاردار آتشی است که مانند مس گداخته در شکم می جوشد . ( دخان – 43 )
9 – چرک و خونی که از زخم های جهنّمی ها بیرون می آید بجای آب به آنها نوشانده می شوند . ( ابراهیم – 16 – 17 )
10 – جهنّمی ها لباس آتشین پوشانده می شوند . ( حجّ – 20 )
 11 - دست و پای جهنّمی با زنجیر بسته می شود وآتش بر صورتش ریخته می شود . ( ابراهیم – 49 – 50 )
 12 – زیر انداز ( لحاف ) وروانداز ( پتو ) جهنّمی ها از آتش است . ( اعراف – 41 )
13 – برای جهنّمی فرش آتشین پهن کرده می شود . ( زمر – 16 )
14 - جهنّمی در قنات پر زا آتش انداخته می شوند . ( کهف – 29 )
15 – در گردن جهنّمی طوق آتشین انداخته می شود . ( حاقّه – 30 )
16 – پای جهنّمی با زنجیر های جهنّمی بسته می شوند . ( مزّمّل – 12 )
17 – جهنّمی بوسیله هوای خیلی گرم و دودهای خیلی گرم عذاب داده می شوند . ( واقعه – 41 – 44 )
 18 – جهنّمی در جهنّم به صورت کشیده می شوند . ( قمر – 48 )
19 – جهنّمی را مجبور می کنند بر روی کوه های آتشین بالا بروند . ( مدّثّر – 17 ) 20 – جهنّمی ها با گرزها و چکش های آهنین زده می شوند . ( حجّ – 19 )

معاشرت اسلامی




 دین اسلام دارای پنج شعبه است ( عقاید ، عبادات، معاملات ، معاشرت و اخلاقیات ) که هر کس بر پنج شعبه دین عمل می کند دیندار کامل گفته می شود .
معاشرت : بعضی از مسایل هستند که بر اثر آنها دیگران تکلیف و اذیّت می شوند در حالی که ما آنها را گناه بحساب نمی آوریم وبه همین خاطر توفیق توبه هم از انسان سلب کرده می شود .ولی بر اثر ظلم کردن بر کسی دعای ما قبول نمی شود وما خبر هم نداریم چون انسان یک موجود اجتماعی است و به هر صورت از اعمال ما اثری به دیگران هم می رسد واین تاثیرات گاهی تاثیر مثبت می شوند وگاهی تاثیر منفی . 

نبی اکرم صلی الله علیه و سلم می فرماید : أَلمُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلِمُونَ مِن لِّسَانِهِ وَیَدِهِ ( بخاری کتاب الایمان ) یعنی مسلمان کامل کسی ست که از دست و زبانش دیگران محفوظ باشند .لذا برای معاشرت بهتر و زندگی شیرین لازم است که هر کس از شر خود دیگران را محفوظ نماید تا معاشرت سالم باشد و هیچگونه خدشه ای به آن وارد نشود چون اگر معاشرت خراب شد تمام زندگی ما از هر نظر خراب می شود امنیت به هم ریخته می شود نظام اقتصادی ،امنیتی ، تحصیلی و تمامی زوایای زندگی متأثر می شوند لذا رسول مقبول صلی ا لله علیه وسلم برای بهتر کردن تعلقات و معاشرتی سالم یک قانونی را بیان می کند که اگر چنانچه همه افراد جامعه به آن عمل نمایند خود بخود زندگی ها شیرین و لذت بخش خواهند شد .
و آن این که : می فرماید : تَکُفُّ شَرَّکَ عَنِ النَّاسِ (مسلم کتاب الایمان باب بیان کون الایمان ج 1 ص 62 ) یعنی شر خود را از مردم دور کن .
ودر حدیث دیگری می فرماید : هر کس در دنیا تکلیف مسلمانی را دور کند الله تعالی تکالیف قیامت او را دور می کند .( ترمذی باب ماجآء فی الستر علی المسلم ) ودر یک حدیث دیگر می فرماید : هر کس برای دور کردن تکلیف مسلمانی قدمی بردارد الله تعالی ثواب ده سال اعتکاف نفلی به او عطا می فرماید که هر روز اعتکاف نفلی سه خندق از جهنم دور کرده می شود که فاصله هر خندق مانند فاصله مشرق و مغرب است . ( الترغیب والترهیب فی قضآء حوائج المسلمین ) احکام معاشرت در همین خلاصه می شوند که هر کس سعی کند که از فعل و قول من به کسی تکلیف نا حقّ نرسد . ودور کردن تکلیف عملی است که هیچ سختی ندارد .
مثلا برای نکردن عمل غیبت هیچ پولی صرف نمی شود وبه انسان هیچ نقصانی نمی رسد و هیچ وقتی صرف نمی شود و هیچ سختی ندارد .لذا برای نکردن کاری هیچ محنتی برای انسان لازم نیست در حالی که همین نکردن عمل بد خودش ثواب هم دارد .
این احسان الله تعالی است .رسول گرامی این عمل را صدقه فرمودند . فَإِنَّهَا صَدَقَۀٌ مِنکَ عَلَی نَفسِکَ ( مسلم کتاب الایمان ) اگر شما شر خود را از دیگران دور می کنید در اصل این صدقه ای است که بر خودتان می کنید .
یعنی شما بر نفس خود صدقه کرده و او را از گناه و مشکل نجات دادید . فوائد تکلیف ندادن دیگران تکلیف ندادن دیگران فوائد زیادی دارد از جمله :
1 – از تکلیف نکردن دیگران از گناهان کبیره محفوظ می شویم .
 2 – از تکلیف ندادن دیگران از عذاب آخرت نجات حاصل می کنیم .
3 – وقتی که نفس خود را از این گناه باز می دا ریم و بخاطر رضای الله تعالی گناه را انجام نمی دهیم خودش صدقه است ویک نیکی می رسد .
قانون شریعت این است که در دل انسان داعیه گناه پیدا می شود ولی انسان بخاطر خوف الله تعالی گناه را ترک می کند گویا که یک عمل نیک انجام داده است مثلا در دل داعیه غیبت کردن فلانی پیدا شد ولی بخاطر خوف از الله تعالی عیبت نکرد وزبان خود را حفاظت کرد گویا که این انسان بر خود احسان کرده و خود را از گناه کبیره ای نجات داد وخود را از آتش جهنم رها ساخت لذا ترک گناه از خوف الله تعالی خودش صدقه ای است که یک نیکی اجر دارد و گاهی انسان به درجات عالیه جنت صعود می کند .
چنانچه رسول گرامی می فرماید : عنَ أَبِی أُمامَۀَ رَضِیَ الله عَنهُ قَالَ :قَالَ رَسُولُ الله أَنَا زَعِیمٌ بِبَیتٍ فِی رَبضِ الجَنَّۀَِ لِمَن تَرَکَ المِرآءَ وَإِن کَانَ مُحِقّاً وَبِبَیتٍ فِی وَسطِ الجَنَّۀ لِمَن تَرَکَ الکَذِبَ وَإِن کَانَ مَازِحًا وَبِبَیتٍ فِی أَعلَی الجَنَّۀ لِمَن حَسَّنَ خُلُقَهُ . ( ابوداوود باب فی حسن الخلق ) ترک مخاصمه و ترک دروغ هیچ پولی و وقتی نمی خواهد و هیچ تکلیفی ندارد ولی الله تعالی در وسط جنّت منزل عطا می فرماید لذا بر ترک کردن تکلیف برخودمان صدقه کرده ایم خودمان را از جهنم نجات داده ایم یک نیکی و ثواب صدقه حاصل کرده ایم و در جنت منزل دریافت نموده ایم در حالی که هیچ چیزی را هم از دست نداده ایم و حتی قدر و منزلت انسان نزد انسان های دیگر بالاتر می رود و مردم همه با چشم احترام به او نگاه می کنند که فلانی آدم خوبی است باوجود این که برحق بود ولی جنگ را خاتمه داد ارزش انسان بالاتر می رود . واگر تمام انسان ها بر ارشادات مبارک نبی اکرم صلی الله علیه وسلم عمل کنند زندگی دنیا به جنت تبدیل می شود و امروزه تمامی جنگ و جدال و قتل و کشتاری که بین اقوام مسلمانان وجود دارد به خاطر عمل نکردن همین ارشادات رسول الله است . لذا هر کس از خود شروع کند که از دست و زبان او به هیچ کسی تکلیف نرسد همه با هم تعلقات اسلامی داشته باشند و معاشرت ها اسلامی باشد دنیا جنت می شود .
امام غزالی رحمت الله می فرماید : ای انسان تو انسان بودی تو باید از جانوران بالاتر باشی ولی اگر تو می خواهی از مقام انسانیت بیفتی وبه حیوان تبدیل بشوی لااقل گاو و گوسفند باش که انسانی را تکلیف ندهی بلکه برای انسان ها مفید باشی ولی اگر باز هم می خواهی پایین تر باشی حداقل مانند حیوانات وحشی جنگل باش که از انسان ها دور هستند و انسانی را تکلیف نمی رسانند لیکن از این درجه پایین تر نرو و خودت را به مار و عقرب تبدیل نکن که شب و روز فقط به این و آن نیش بزنی وبه تو هم هیچ نفعی نرسد .( تقاریر اصلاحی ج 3 ص 79 )
زیاد هستند انسان هایی که به نوافل خیلی توجه می کنند ولی به حقوق الناس توجهی نمی کنند و به گمان خویش صوفی هستند ودر حالی که بر اثر توجه نکردن حقوق دیگران و تکلیف رساندن آنها تمامی عبادات او باطل شده و گناهکار می گردد . رسول اکرم صلی الله علیه وسلم می فرماید : آیا شما می دانید مفلس چه کسی است ؟ صحابه رضی الله عنهم عرض کردند که نزد ما مفلس همان کسی است که مال و متاعی نداشته باشد رسول مقبول صلی الله علیه وسلم فرمودند مفلس امت من کسی است که عبادت های زیادی از نماز و روزه و زکات با خود همراه می کند وبه بارگاه الله تعالی حاضر می شود ولی حالش طوری است که به کسی فحش داده، بر کسی تهمت زده،مال کسی را خورده است، خون کسی را ریخته است یا کسی را زده است پس از نیکی هایش به اندازه تکلیفی که به مسلمان ها رسانده داده می شود هنوز شاکی ها تمام نشده اند که تمامی نیکی هایش تمام می شوند و برای بقیه شاکی ها به اندازه تکلیفی که رسانده است از گناهان شاکی ها بر گردن این شخص گذاشته می شود و در جهنم انداخته می شود . ( مسلم باب تحریم الظلم )
لذا ضروری است که به این قانون زیبای اسلام عمل نموده و از شر خود دیگران را محفوظ بنمائیم و ثواب مفت حاصل بنمائیم در حدیث دیگری ابو سعید خدری رضی الله عنه می فرماید از نبی اکرم صلی الله علیه وسلم پرسیده شد از نظر ایمان کامل ترین انسان کدام است فرمود کسی که با جان و مال خود در راه الله تعالی جهاد می کند و همان شخصی که در دره ای می رود و عبادت الله تعالی را می کند واز شر خود دیگران را محفوظ می کند . حقیقتاً ترک تکلیف رسانی به بندگان الله تعالی عبادتی است که هیچ تکلیفی ندارد و نه خرج کردن مال می خواهد و نه خرج کردن وقت و فواید بیشماری در بر دارد فقط اعمالی که تکلیف ده هستند را ترک کنیم و از شر خود دیگران را حفاظت بنمائیم لذا ضروری است اعمالی را که انسان های دیگر از آنها تکلیف می شوند و ما آنها را احساس نمی کنیم روشن شوند تا انسان بتواند از آنها خود را حفاظت بنماید

مسلمان کیست ؟




 1 - عَن أَبِی هُرَیرَۀَ رَضِی اللهُ عَنهُ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ : أَلمُسلِمُ مَن سَلِمَ المُسلِمُوُنَ مِن لِسَانِهِ وَ یَدِهِ . ( بُخَارِی فِی کِتَابِ الإِیمَانِ )
 حضرت ابوهریره رضی الله عنه می فرماید : که رسول الله صلی الله علیه وسلّم فرمودند : مسلمان کسی است که مسلمانان دیگر از دست وزبان او محفوظ و در امان باشند .
 2 - قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ : أَلحَیَآءُ شُعبَۀً مِّنَ الإِیمَانِ . ( بُخَارِی فِی کِتَابُ الإِیمَان )
 نبی اکرم صلی الله علیه وسلم می فرماید : حیا حصه ای از ایمان است .
 3 - عَن إِبنِ مَسعُودٍ قَالَ : جَآءَ رَجُلً إِلَی النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ یَا رَسُولَ الله: کَیفَ تَقُولُ فِی رَجُلٍ أَحَبَّ قَومًا وَلَم یَلحَقُ بِهِم فَقَالَ : أَلمَرءُ مَعَ مَن أَحَبَّ ( بُخَارِی فِی کِتَابُ الأَدَب )
 حضرت عبدالله بن مسعود می فرماید : شخصی پیش رسول اکرم صلی الله علیه وسلم آمده عرض نمود چه می گویی در مورد کسی که قومی را دوست دارد ولی در دنیا به آنها نمی رسد . رسول مقبول صلی الله علیه وسلم فرمودند : هر کس با کسی همراه می شود که با او محبت دارد
 4 - قَالَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ : أَلبَادِئُ بِاالسَّلامِ بَرِیءٌ مِنَ الکِبرِ
 نبی اکرم صلی الله علیه وسلم فرمودند : کسی که در سلام ابتدا می کند از کبر پاک می شود

اهمیت اخلاق در اسلام




 بسمه تعالی الله تعالی در سوره قلم می فرماید : ای پیامبر تو به اعلی ترین اخلاق فائز می باشید . ودرسوره احزاب می فرماید : برای شما در زندگی پیامبر صلی الله علیه وسلم اسوه ی حسنه است . در جایی دیگر می فرماید من برای تکمیل مکارم اخلاق مبعوث شده ام . پیامبر عظیم الشأن می فرماید آدمی بوسیله اخلاق درجات عظیم را حاصل می کند اگرچه آن انسان ضعیف العبادت باشد و انسان به وسیله بد خلقی به درک اسفل می رود اگرچه عبادت گزار باشد .
ودر جایی پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید : کاملترین انسان از نظر ایمان کسی است که اخلاقش بهتر باشد وبهترین شما کسی است که با خانواده اش بهتر سلوک کننده باشد . در جایی می فرماید اخلاق خوب خزانه ای است که هر کسی را الله تعالی پسند بکند او را به اخلاق خوب می نوازد .
در روایتی صحابی می پرسد یا رسول الله بدبختی چیست فرمود بداخلاقی. حکیم الامت اشرف علی تهانوی رحمه الله در ممجالس حکیم الامت صفحه ی 176 می فرماید تا زمانی که یک انسان دارای اخلاق خوب نباشد الله تعالی در او صلاحیت واستعداد وصول وقرب خود را نمی گذارد .
امام احمد رحمه الله فرمود اخلاق خوب این است که غصه نکنید حسد نکنید .تکالیف مردم را برداشت کنید . امام شعرانی رحمه الله می فرماید : اگر کسی با هفتاد گناه از گناهانی که بین بنده والله تعالی هستند حاضر شود برایش آسان تر است از حاضر شدن با یک گناه از گناهانی که بین بنده ویک مخلوق دیگر باشد یعنی ایذاء بندگان الله تعالی . حضرت عیسی علیه السلام می فرماید : اگر کسی مسلمانی را اذیت کرد یا حق او را خورد در قیامت اگر به اندازه ی هفتاد نبی اعمال خیر داشته باشد نمی تواند اورا از گرفت خدا نجات دهد .

سادگی





 الله تعالی سادگی را پسند می کند و یکی از پسندیده ترین سنت های آنحضرت صلی الله علیه وسلم می باشد لذا ما باید در زندگی خود سادگی بیاوریم زندگی که در آن سادگی باشد و از تکلفات وزیده روی های بیهوده دور باشد شیرین می شود وبین زن و مرد محبت بیشتر می شود ورسول اکرم صلی الله علیه وسلم به اصحاب خود همین درس را می داد
به حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنه فرمود ای عبدالله در دنیا مانند یک مسافر ومانند کسی که در راهی می رود زندگی کن . پس ما هم در این دنیا مسافر هستیم و زندگی چند روزه دنیا را با سادگی بگذرانیم دنیا جای خوش گذرانی نیست رسول اکرم صلی الله علیه وسلم وقتی که حضرت معاذ بن جبل رضی اله عنه را به یمن فرستادند نصیحت کرده فرمودند .
إِیَّاکَ وَالتَّنَعُّمَ فَإِنَّ عِبَادَاللهِ لَیسُوْا بِاالمُتَنَعِّمِینَ ای معاذ از خوشگذرانی پرهیز کن چونکه بنده الله خوشگذرانی نمی کند .

آثار محبت الله




 اللّه تعالی با هر بنده ای که محبّت می کند عیب هایی را که دراو هستند به او نشان می دهد . اللّه تعالی با هرکسی که محبّت می کند در دل او نسبت به تمام مخلوقات شفقت ومحبّت پیدا می کند . ودست او را به سخاوت عادّی می نماید ودرنفس او بلندی همّت وچشم پوشی پیدا می کند وبه او توفیق نظر برعیب های خود را عطا می نماید .

عمل بر احادیث ضعیف




 دوستی بر احادیث ضعیف فضایل اعمال اعتراض کرده بود .
تمام امت بر این اتفاق دارند که در باب فضایل. عمل کردن بر احادیث ضعیف هیچ اشکالی ندارد و اعتراض بر احادیث ضعیف در باب فضایل فقط نشانگر حسد وحقد چیز دیگری نمی باشد . امام نووی رحمه الله می فرماید : در باب فضایل اعمال عمل کردن بر احادیث ضعیف به اتفاق علماء جایز می باشد . ( الفتح المبین للهیثمی ص 32 )
ملا علی قاری رحمه الله در فتح باب العنایه جلد 1 ص 49 می فرماید این حدیث ضعیف است ولی عمل کردن بر حدیث ضعیف در باب فضایل تمام علما متفقا جایز می باشد .
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در مجموعه فتاوای خود جلد 18 ص 65-67 می فرماید عمل کردن بر احادیث ضعیف در اعمالی جایز است که در نص بر رضا وناراضی الله تعالی چیزی ثبوت داشته باشد .
علامه بن تیمیه رحمه الله در الاختیارات العلمیه ص 100 می فرماید شیخ ابو محمد مقدسی می فرماید در خواندن صلوه التسبیح هیچ حرجی نیست چون در باب فضایل صحت حدیث شرط نیست .
ابن حجر هیثمی رحمه الله در الفتح المبین ص 32 می فرماید : علماء کرام بر عمل کردن بر احادیث ضعیف در باب فضایل اتفاق نظر دارند .چونکه اگر آن احادیث صحیح باشند حق به آن شخص عمل کننده داده می شود واگر ضعیف باشند چیز حلالی حرام و حرامی حلال کرده نمی شود و هیچ خرابی ببار نمی آید .
در شرح کوکب المنیر جلد 2 ص 569 می آید که امام احمد بن حنبل و امام موفق الدین و اکثر علما بر عمل کردن در باب فضایل بر احادیث ضعیف را جائز می شمارند و حتی امام احمد بن حنبل می فرماید : وقتی ما از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم در مورد حلال و حرام چیزی نقل می کنیم در سند آن شدت بخرج می دهیم ولی وقتی در باب فضایل اعمال روایتی را نقل می کنیم اگر آن حدیث حکمی از احکام الهی را ختم نکند در سند آن تساهل می کنیم .
علامه شوکانی در نیل الاوطار جلد 3 ص 68 می فرماید : در باره نماز بین مغرب و عشاء کثرت روایات بر مشروعیت آن دلالت می کند اگر چه اکثر احادیث در این باب ضعیف هستند ولی چون در باب فضایل هستند لذا قوی هستند . در ضمن مگر دیگر بزرگان در کتاب های فضایل شان از احادیث ضعیف استفاده نکرده اند که امروز بعضی جاهل فقط از روی حسد تیر زهر خود را بر تبلیغ جماعت می ریزند ودل خامنه ای را شاد می کنند . علامه آلبانی کتاب الکلم الطیب شیخ بن تیمیه را تحقیق نموده وطبق تحقیق او . از مجموع 253 حدیث که در این کتاب روایت شده 59 حدیث ضعیف و 4 حدیث موضوع موجود می باشد و طبق تحقیق آلبانی احادیث که در این کتاب وارد شده اند و موضوع می باشند احادیث شماره های 175 - 211 - 236 و 209 می باشند . در فضایل اعمال مولانا ذکریا رحمه الله هم 55 حدیث وجود دارد که متفق علیه هستند و 11 حدیث وجود دارد که بخاری روایت نموده و 33 حدیث روایت شده که مسلم روایت نموده است و 37 حدیث صحیح لذاته وجود دارد که در کتب دیگر حدیث موجود می باشند و 24 حدیث صحیح لغیره و 20 حدیث حسن لذاته و55 حدیث حسن لغیره وجود دارد البته در باب عمل بر احادیث ضعیف هم که نظر علماء اسلام را نوشتیم که عاقلان و معتدلان می فهمند ومتعصبان کورتر می شوند .
در کتابی که یکی از محققین شیعه بنام مسیح مهاجری از طرف قم بنام اسلام در ژاپن نوشته در باره اسلام در ژاپن می گوید از یکی از ائمه مسجد در ژاپن پرسیدم که علت پیشرفت اسلام در این کشور چی بوده او جواب داد به خاطر تبلیغ جماعتی هایی که از پاکستان وعربستان به اینجا آمده اند این پیشرفت حاصل شده است . جای بسی تأسف دارد شیعه که یکی از دشمنان اسلام است این را فهمیده است که تبلیغ جماعت موثر ترین گروه برای پیشرفت اسلام است ولی چند نفر متعصب و جاهل با تفکری تحجر گرایانه بدون دیدن حقایق اعتراض کورکورانه می کنند .

فضل الحامدین




 «عَنْ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ رضي الله عنهما أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ حَدَّثَهُمْ أَنَّ عَبْدًا مِنْ عِبَادِ اللَّهِ قَالَ: يَا رَبِّ! لَكَ الْحَمْدُ، كَمَا يَنْبَغِي لِجَلَالِ وَجْهِكَ وَلِعَظِيمِ سُلْطَانِكَ، فَعَضَّلَتْ بِالْمَلَكَيْنِ، فَلَمْ يَدْرِيَا كَيْفَ يَكْتُبَانِهَا، فَصَعِدَا إِلَى السَّمَاءِ، وَقَالَا: يَا رَبَّنَا! إِنَّ عَبْدَكَ قَالَ مَقَالَةً، لَا نَدْرِي كَيْفَ نَكْتُبُهَا، قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ - وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَا قَالَ عَبْدُهُ - مَاذَا قَالَ عَبْدِي؟ قَالَا: يَا رَبِّ! إِنَّهُ قَالَ: يَا رَبِّ! لَكَ الْحَمْدُ، كَمَا يَنْبَغِي لِجَلَالِ وَجْهِكَ وَعَظِيمِ سُلْطَانِكَ، فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُمَا: اكْتُبَاهَا كَمَا قَالَ عَبْدِي، حَتَّى يَلْقَانِي فَأَجْزِيَهُ بِهَا».

«از ابن عمر  روایت شده است که پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ به آن‌ها فرمود: که یکی از بندگان خدا [در مناجات با خدا] گفت: خدایا! تو را سپاس آنچنانکه شایسته‌ی مقام و عظمت پادشاهی و بزرگی و جلال توست، نوشتن [اندازه‌ی جزا و پاداش] این ذکر بر دو فرشته‌ی [مأمور]، سنگین آمد و نمی‌دانستند که چگونه [مقداری جزای] آن را بنویسند، پس به آسمان رفته عرض کردند: خدایا! فلان بنده‌ات سخنی را گفت که نمی‌دانیم چگونه [جزای] آن را بنویسیم؟ خداوند متعال – در حالی که خود از هرکس دیگری به آنچه بنده‌اش گفته، داناتر است – فرمود: بنده‌ام چه گفت: عرض کردند: خدایا! او گفت: خدایا! تو را سپاس آنچنانکه شایسته‌ی مقام و عظمت پادشاهی و بزرگی و جلال توست، خداوند بزرگ به آن دو فرشته فرمود: آنچنانکه بنده‌ام گفته است، سخن او را بنویسید تا زمانی که مرا ملاقات می‌کند، آن وقت خودم پاداش آن را به او خواهم داد».

فضل لا إله إلا الله




 «عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ عَنِ الْأَغَرِّ أَبِي مُسْلِمٍ، أَنَّهُ شَهِدَ عَلَى أَبِي هُرَيْرَةَ وَأَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيَّ رضي الله عنهما أَنَّهُمَا شَهِدَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِذَا قَالَ الْعَبْدُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاللَّهُ أَكْبَرُ، قَالَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: صَدَقَ عَبْدِي، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا، وَأَنَا اللّه أَكْبَرُ، وَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ، قَالَ: صَدَقَ عَبْدِي، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِي، وَإِذَا قَالَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ، قَالَ: صَدَقَ عَبْدِي، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَلَا شَرِيكَ لِي، وَإِذَا قَالَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَهُ الْمُلْكُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، قَالَ: صَدَقَ عَبْدِي، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا، لِي الْمُلْكُ، وَلِيَ الْحَمْدُ، وَإِذَا قَالَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، قَالَ: صَدَقَ عَبْدِي، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِي» قَالَ أَبُو إِسْحَاقَ: ثُمَّ قَالَ الْأَغَرُّ شَيْئًا لَمْ أَفْهَمْهُ، قَالَ: فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ: مَا قَالَ؟ فَقَالَ: «مَنْ رُزِقَهُنَّ عِنْدَ مَوْتِهِ لَمْ تَمَسَّهُ النَّارُ».
 «از ابواسحاق از اغرّ ابومسلم روایت شده است که او (اغر ابومسلم) شهادت داد که ابوهریره و ابی سعید خدری ب شهادت دادند که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: هرگاه یکی از بندگان [خدا] بگوید: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَكْبَرُ»، خداوند متعال می‌فرماید: بنده‌ام راست گفت، هیچ خدایی جز من نیست و منم خدای بزرگ و بلندمرتبه و هرگاه بنده بگوید: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ»، [خداوند] می‌فرماید: بنده‌ام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست و من تنهایم و هرگاه [بنده] بگوید: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ»، [خداوند] می‌فرماید: بنده‌ام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست و شریکی ندارم و هرگاه [بنده] بگوید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، لَهُ الْمُلْكُ وَلَهُ الْحَمْدُ»، [خداوند] می‌فرماید: بنده‌ام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست، ملک و فرمانروایی متعلق به من است و سپاس و ستایش شایسته‌ی من است و هرگاه [بنده] بگوید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»، [خداوند] می‌فرماید: بنده‌ام راست گفت، هیچ معبودی جز من نیست و هیچ اراده و قدرتی جز به خواست و قدرت من وجود ندارد». ابواسحاق می‌گوید: «بعد از این حدیث، اغرّ چیزی گفت که نفهمیدم، به ابوجعفر گفتم: اغرّ چه گفت؟ [در جواب گفت: اغرّ گفت:] «گفتن این کلمات در زمان مرگ نصیب هرکس بشود، آتش جهنم به او نخواهد رسید .

[إن لله ملائکة سیاحین فی الأرض]




 «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَوْ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ رضي الله عنهما قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةً سَيَّاحِينَ فِي الأَرْضِ، فُضُلًا عَنْ كُتَّابِ النَّاسِ، فَإِذَا وَجَدُوا أَقْوَامًا يَذْكُرُونَ اللَّهَ، تَنَادَوْا: هَلُمُّوا إِلَى بُغْيَتِكُمْ، فَيَجِيئُونَ فَيَحُفُّونَ بِهِمْ إِلَى سَمَاءِ الدُّنْيَا، فَيَقُولُ اللَّهُ: عَلَى أَيَّ شَيْءٍ تَرَكْتُمْ عِبَادِي يَصْنَعُونَ؟ فَيَقُولُونَ: تَرَكْنَاهُمْ يَحْمَدُونَكَ وَيُمَجِّدُونَكَ وَيَذْكُرُونَكَ، قَالَ: فَيَقُولُ: فَهَلْ رَأَوْنِي؟ فَيَقُولُونَ: لَا، قَالَ: فَكَيْفَ لَوْ رَأَوْنِي؟ قَالَ: فَيَقُولُونَ: لَوْ رَأَوْكَ لَكَانُوا أَشَدَّ لَكَ تَحْمِيدًا، وَأَشَدَّ تَمْجِيدًا، وَأَشَدَّ لَكَ ذِكْرًا، قَالَ: فَيَقُولُ: وَأَيُّ شَيْءٍ يَطْلُبُونَ؟ قَالَ: فَيَقُولُونَ: يَطْلُبُونَ الجَنَّةَ، قَالَ: فَيَقُولُ: وَهَلْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: فَيَقُولُونَ: لَا، قَالَ: فَيَقُولُ: فَكَيْفَ لَوْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: فَيَقُولُونَ: لَوْ رَأَوْهَا لَكَانُوا أَشَدَّ لَهَا طَلَبًا، وَأَشَدَّ عَلَيْهَا حِرْصًا، قَالَ: فَيَقُولُ: مِنْ أَيِّ شَيْءٍ يَتَعَوَّذُونَ؟ قَالُوا: يَتَعَوَّذُونَ مِنَ النَّارِ، قَالَ: فَيَقُولُ: وَهَلْ رَأَوْهَا؟ فَيَقُولُونَ: لَا، فَيَقُولُ: فَكَيْفَ لَوْ رَأَوْهَا؟ فَيَقُولُونَ: لَوْ رَأَوْهَا كَانُوا مِنْهَا هَرَبًا، وَأَشَدَّ مِنْهَا خَوْفًا، وَأَشَدَّ مِنْهَا تَعَوُّذًا، قَالَ: فَيَقُولُ: فَإِنِّي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ، فَيَقُولُونَ: إِنَّ فِيهِمْ فُلَانًا الخَطَّاءَ لَمْ يُرِدْهُمْ، إِنَّمَا جَاءَهُمْ لِحَاجَةٍ، فَيَقُولُ: هُمُ القَوْمُ لَا يَشْقَى لَهُمْ جَلِيسٌ».
«از ابوهریره و ابوسعید خدری ب روایت شده است که گفتند: پیامبر فرمودند: خداوند علاوه بر فرشتگانی که نامه‌ی اعمال انسان را می‌نویسند، فرشته‌هایی دارد که در زمین سیر می‌کنند، پس هرگاه گروه‌هایی را بیابند که خداوند را یاد می‌کنند، یکدیگر را صدا می‌زنند [و می‌گویند:] بیایید به سوی آنچه که می‌خواهید و به دنبال آن هستید، پس [همه] می‌آیند و اطراف آن جمع را تا آسمان دنیا می‌گیرند. [پس از آن، فرشتگان به آسمان می‌روند]؛ خداوند [خطاب به آن‌ها] می‌فرماید: در چه حالتی بندگانم را ترک کردید، چه می‌کردند؟ می‌گویند: آن‌ها را در حالی ترک کردیم که تو را می‌ستودند و ذکر می‌کردند و به بزرگی یادت می‌کردند، خداوند می‌فرماید: آیا مرا دیده‌اند؟ می‌گویند: خیر؛ خداوند می‌فرماید: اگر مرا می‌دیدند چه [حالتی داشتند]؟ فرشتگان می‌گویند: اگر تو را می‌دیدند بیشتر از این، تو را تسبیح و سپاس و ستایش می‌کردند و بیشتر از این تو را یاد می‌نمودند، خداوند می‌فرماید: چه چیزی می‌خواهند؟ فرشتگان می‌گویند: بهشت را می‌خواهند، خداوند می‌فرماید: آیا آن را دیده‌اند؟ می‌گویند: خیر، خداوند می‌فرماید: اگر آن را ببینند، [حال‌شان] چگونه خواهد بود؟ فرشتگان می‌گویند: اگر آن را می‌دیدند، بیشتر از این آن را طلب می‌کردند و حرص‌شان بر آن بیشتر از این بود؛ خداوند می‌فرماید: از چه چیزی پناه می‌خواهند؟ فرشتگان می‌گویند: از آتش [جهنم] پناه می‌خواستند، خداوند می‌فرماید: آیا آن را دیده‌اند؟ می‌گویند: خیر، خداوند می‌فرماید: اگر آن را ببینند [حال‌شان] چگونه خواهد بود؟ فرشتگان می‌گویند: اگر آن را می‌دیدند، بیشتر از این، از آن فرار می‌کردند و بیشتر از این از آن می‌ترسیدند و بیشتر از این از آن [به تو] پناه می‌بردند؛ پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: خداوند می‌فرماید: پس، من شما را شاهد می‌گیرم که آن‌ها را بخشیده‌ام، پس می‌گویند: در میان آن‌ها فلان بنده‌ی بسیار عاصی و گناهکار وجود دارد که جزو آن‌ها نیست، او برای نیاز دیگری آمده است؛ خداوند می‌فرماید: آن‌ها باهم هستند و هم‌نشینان متضرر نمی‌شود».
ترمذی می‌گوید: این حدیث، حسن صحیح است( ).

فضل مجالس الذکر




«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَى مَلَائِكَةً، سَيَّارَةً فُضُلًا، يَتَتَبَّعُونَ مَجَالِسَ الذِّكْرِ، فَإِذَا وَجَدُوا مَجْلِسًا فِيهِ ذِكْرٌ، قَعَدُوا مَعَهُمْ، وَحَفَّ بَعْضُهُمْ بَعْضًا بِأَجْنِحَتِهِمْ، حَتَّى يَمْلَئُوا مَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ السَّمَاءِ الدُّنْيَا، فَإِذَا انْصَرَفُوا عَرَجُوا وَصَعِدُوا إِلَى السَّمَاءِ، قَالَ: فَيَسْأَلُهُمُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ - وَهُوَ أَعْلَمُ بِهِمْ - : مِنْ أَيْنَ جِئْتُمْ؟ فَيَقُولُونَ: جِئْنَا مِنْ عِنْدِ عِبَادٍ لَكَ فِي الْأَرْضِ، يُسَبِّحُونَكَ وَيُكَبِّرُونَكَ وَيُهَلِّلُونَكَ وَيَحْمَدُونَكَ وَيَسْأَلُونَكَ، قَالَ: وَمَا يَسْأَلُونِي؟ قَالُوا: يَسْأَلُونَكَ جَنَّتَكَ، قَالَ: وَهَلْ رَأَوْا جَنَّتِي؟ قَالُوا: لَا، أَيْ رَبِّ قَالَ: فَكَيْفَ لَوْ رَأَوْا جَنَّتِي؟ قَالُوا: وَيَسْتَجِيرُونَكَ، قَالَ: وَمِمَّ يَسْتَجِيرُوني؟ قَالُوا: مِنْ نَارِكَ يَا رَبِّ، قَالَ: وَهَلْ رَأَوْا نَارِي؟ قَالُوا: لَا، قَالَ: فَكَيْفَ لَوْ رَأَوْا نَارِي؟ قَالُوا: وَيَسْتَغْفِرُونَكَ، قَالَ: فَيَقُولُ: قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ، وَأَعْطَيْتُهُمْ مَا سَأَلُوا، وَأَجَرْتُهُمْ مِمَّا اسْتَجَارُوا، قَالَ: فَيَقُولُونَ: رَبِّ فِيهِمْ فُلَانٌ، عَبْدٌ خَطَّاءٌ، إِنَّمَا مَرَّ فَجَلَسَ مَعَهُمْ، قَالَ: فَيَقُولُ: وَلَهُ غَفَرْتُ، هُمُ الْقَوْمُ، لَا يَشْقَى بِهِمْ جَلِيسُهُمْ».
 «از ابوهریره رضي الله عنه از پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ روایت شده است که فرمودند: خداوند تبارک و تعالی فرشته‌هایی (مأمورانی غیر از دیگر فرشتگان دارد که در زمین گردش می‌کنند و مجالس ذکر را می‌جویند. پس هرگاه مجلسی یافتند که در آن ذکر و یاد خدا انجام می‌گیرد، با اهل آن مجلس می‌نشینند و با بال‌هایشان همدیگر [و آن‌ها] را تا آسمان دنیا می‌پوشانند (از آن‌ها حفاظت می‌کنند). پس هرگاه [مجلس به پایان می‌رسد و] اهل مجلس پراکنده می‌شوند، فرشتگان به سوی آسمان می‌روند. پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: خداوند متعال در حالی که بهتر از فرشتگان به احوال و اوضاع بندگانش آگاه است، از آن‌ها می‌پرسد: از کجا می‌آیید؟ جواب می‌دهند: از سوی گروهی از بندگانت در زمین می‌آییم که تو را تسبیح و تکبیر و تهلیل می‌گویند و سپاس و ستایش تو را به جای می‌آورند و از تو طلب [و خواسته‌هایی دارند، خداوند می‌فرماید: از من چه می‌خواهند؟ فرشتگان می‌گویند: از تو بهشت را می‌خواهند، خداوند می‌فرماید: آیا بهشتم را دیده‌اند؟ فرشتگان می‌گویند: نه، پروردگارا! خداوند می‌فرماید: اگر بهشتم را می‌دیدند [حال و وضع‌شان] چگونه می‌بود؟ [دیگر از من چه می‌خواهند؟] فرشتگان می‌گویند: از تو پناه می‌خواهند، خداوند می‌فرماید: از چه چیزی از من پناه می‌خواهند؟ فرشتگان می‌گویند: خدایا! از آتشت، خداوند می‌فرماید: آیا آتشم را دیده‌اند؟ فرشتگان می‌گویند: خیر، خداوند می‌فرماید: اگر آتشم را می‌دیدند [حال و وضع‌شان] چگونه می‌بود؟ [دیگر از من چه می‌خواهند؟] می‌گویند: از تو طلب بخشش دارند، پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: خداوند می‌فرماید: آن‌ها را بخشیدم و آنچه که از من خواستند، به آنان دادم و از آنچه به من از آن پناه بردند، پناه‌شان دادم. پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: فرشتگان می‌گویند: خدایا! در میان آن‌ها فلان بنده‌ی بسیار عاصی و گناهکار وجود دارد، او [از کنار مجلس آن‌ها] عبور کرد و با آن‌ها نشست، پیامبر صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فرمودند: خداوند می‌فرماید: او را نیز بخشیدم. آن‌ها باهم هستند و هرکسی که با آن‌ها بنشیند، ضرر نمی‌کند و شقی و بدبخت نمی‌شود».

حدیث: اهمیت ذکر خدا





بخاری، باب [فضل ذکر الله تعالی] «عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضي الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: إِنَّ لِلَّهِ مَلاَئِكَةً، يَطُوفُونَ فِي الطُّرُقِ، يَلْتَمِسُونَ أَهْلَ الذِّكْرِ، فَإِذَا وَجَدُوا قَوْمًا يَذْكُرُونَ اللَّهَ تَنَادَوْا: هَلُمُّوا إِلَى حَاجَتِكُمْ، قَالَ: فَيَحُفُّونَهُمْ بِأَجْنِحَتِهِمْ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا، قَالَ: فَيَسْأَلُهُمْ رَبُّهُمْ – وَهُوَ أَعْلَمُ بِهِمْ – مَا يَقُولُ عِبَادِي؟ قَالَ: يَقُولُونَ يُسَبِّحُونَكَ وَيُكَبِّرُونَكَ وَيَحْمَدُونَكَ وَيُمَجِّدُونَكَ، فَيَقُولُ: هَلْ رَأَوْنِي؟ قَالَ: فَيَقُولُونَ: لاَ، وَاللَّهِ مَا رَأَوْكَ، "قَالَ: فَيَقُولُ: وَكَيْفَ لَوْ رَأَوْنِي؟ قَالَ: يَقُولُونَ: لَوْ رَأَوْكَ كَانُوا أَشَدَّ لَكَ عِبَادَةً، وَأَشَدَّ لَكَ تَمْجِيدًا وَتَحْمِيدًا، وَأَكْثَرَ لَكَ تَسْبِيحًا، قَالَ: فَيَقُولُ: فَمَا يَسْأَلُونَني؟ قَالَ: يَسْأَلُونَكَ الجَنَّةَ، قَالَ: يَقُولُ: وَهَلْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: يَقُولُونَ: لاَ، وَاللَّهِ يَا رَبِّ مَا رَأَوْهَا، قَالَ: فَكَيْفَ لَوْ أَنَّهُمْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: يَقُولُونَ: لَوْ أَنَّهُمْ رَأَوْهَا كَانُوا أَشَدَّ عَلَيْهَا حِرْصًا، وَأَشَدَّ لَهَا طَلَبًا، وَأَعْظَمَ فِيهَا رَغْبَةً، قَالَ: فَمِمَّ يَتَعَوَّذُونَ؟ " قَالَ: يَقُولُونَ: مِنَ النَّارِ، قَالَ: يَقُولُ: وَهَلْ رَأَوْهَا؟ قَالَ: يَقُولُونَ: لاَ، وَاللَّهِ يَا رَبِّ مَا رَأَوْهَا، قَالَ: يَقُولُ: فَكَيْفَ لَوْ رَأَوْهَا، قَالَ: يَقُولُونَ: لَوْ رَأَوْهَا كَانُوا أَشَدَّ مِنْهَا فِرَارًا، وَأَشَدَّ لَهَا مَخَافَةً، قَالَ: فَيَقُولُ: فَأُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ، قَالَ: يَقُولُ مَلَكٌ مِنَ المَلاَئِكَةِ: فِيهِمْ فُلاَنٌ، لَيْسَ مِنْهُمْ، إِنَّمَا جَاءَ لِحَاجَةٍ. قَالَ: هُمُ الجُلَسَاءُ، لاَ يَشْقَى بِهِمْ جَلِيسُهُمْ».
«از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که گفت: پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: خداوند فرشته‌هایی (مأمورانی) دارد که در راه‌ها [ی زمین] می‌گردند و اهل ذکر را جستجو می‌کنند. پس هرگاه گروهی را دیدند که خدا را یاد می‌کنند، یکدیگر را صدا می‌زنند و می‌گویند: بیایید آنچه خواستید (مجلس ذکر) اینجاست. پیامبر فرمودند: فرشتگان اطراف آن‌ها را می‌گیرند و با بال‌هایشان آن‌ها را تا آسمان دنیا می‌پوشانند (محافظت می‌کنند). پیامبر فرمودند: سپس پروردگارشان در حالی که به [وضع و احوال] بندگانش از هرکس دیگری داناتر است، از فرشته‌ها می‌پرسد: بندگانم چه می‌گویند؟ فرشتگان جواب می‌دهند. خدایا! تو را تسبیح و تکبیر و تمجید می‌گویند و سپاس و ستایش تو را به جای می‌آورند. خداوند می‌فرماید: آیا مرا دیده‌اند؟ فرشتگان می‌گویند: خیر، تو را ندیده‌اند. خداوند می‌فرماید: اگر مرا می‌دیدند، چه (حال و وضع‌شان چگونه بود)؟ فرشتگان می‌گویند: اگر تو را می‌دیدند، بیشتر از این تو را عبادت می‌کردند و بیشتر از این تو را تسبیح می‌گفتند و تو را سپاس و ستایش می‌کردند. خداوند می‌فرماید: از من چه می‌خواهند؟ فرشتگان می‌گویند: از تو بهشت می‌خواهند. خداوند می‌فرماید: اگر بهشت را می‌دیدند، (حال و وضع‌شان چگونه بود)؟ فرشتگان می‌گویند: اگر آن را می‌دیدند، حرص‌شان برای آن بیشتر بود و بیشتر از این آن را طلب می‌کردند و بیشتر از این بدان میل می‌کردند. خداوند می‌فرماید: از چه چیزی به من پناه می‌برند؟ فرشتگان می‌گویند: از آتش جهنم. خداوند می‌فرماید: آیا آن را دیده‌اند؟ فرشتگان می‌گویند: خیر، آن را ندیده‌اند. خداوند می‌فرماید: اگر آن را می‌دیدند، (حال و وضع‌شان چگونه می‌بود)؟ فرشتگان می‌گویند: اگر آن را می‌دیدند، بیشتر از این از آن فرار می‌کردند و بیشتر از این از آن می‌ترسیدند. پس خداوند می‌فرماید: ای فرشتگان! شما را گواه می‌گیرم که آن‌ها را بخشیده‌ام. پیامبر فرمودند: یکی از فرشتگان عرض می‌کند: [خدایا!] در میان‌شان کسی است که جزو آن‌ها نیست (با هدف ذکر در میان آن‌ها ننشسته است) بلکه برای کاری غیر از ذکر به میان‌شان آمده است. خداوند می‌فرماید: آن‌ها باهم نشسته‌اند و در یک جمع می‌باشند و کسی که همنشین آنان شود اهل شقاوت نخواهد بود. (همنشین اهل ذکر – گرچه نیت ذکر هم نداشته باشد – بهره‌مند می‌گرد )

مختصری از شرح حال امام بخاری رحمه الله




 او ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بخاری است که در روز جمعه 13 شوال سال 194 هجری در بخارا به دنیا آمد. از ده‌سالگی مشغول فراگیری علوم دینی شد و در بیست‌سالگی جهت تکمیل معلومات خود به مراکز علمی آن زمان از جمله خراسان و عراق و شام و مصر و... مسافرت کرد و با مشایخ بزرگی همچون ابن معین و امام احمد و اسحاق بن راهویه ملاقات کرد و در محضر آن‌ها تلمذ کرد. او دارای حافظه‌ی بسیار قوی در حفظ احادیث در طول دوران تحصیلش بود، به طوری که از سوی محدثان ملقب به امیرالمؤمنین در حدیث گردید. ایشان دارای تألیفات متعددی در حوزه‌ی حدیث و رجال می‌باشد که مهم‌ترین آن‌ها همان کتاب مشهورش یعنی صحیح بخاری است. این دانشمند نامدار در سال 256 هجری در خرتنگ که یکی از نواحی سمرقند می‌باشد، دار فانی را وداع گفت.
هرچند در مورد تعداد احادیث گرد آمده در صحیح بخاری اختلاف است، اما ابن حجر عسقلانی می‌گوید: «با در نظرگرفتن احادیث تکراری، تعداد احادیث به 7397 حدیث می‌رسد و بدون تکرار تعداد احادیث 2602 حدیث می‌باشد».
اما ابن خلدون می‌گوید: «با تکرار، 9000 حدیث و بدون تکرار، 2762 حدیث می‌باشد».
اما محمد فؤاد عبدالباقی محقق معاصر معتقد است تعداد احادیث صحیح بخاری با تکرار، 7563 و بدون تکرار، 2607 حدیث است.
این کتاب مشتمل بر احادیث اعتقادی، تاریخی، اخلاقی، فقهی و... می‌باشد. شرح‌هایی بر این کتاب نوشته شده است که می‌توان به مشهورترین آن‌ها اشاره کرد:
 1- الکواکب الدراری، تألیف: شمس الدین محمد بن یوسف کرمانی، متوفای 786 هجری.
2- فتح الباری، تألیف: ابن حجر عسقلانی، متوفای 852 هجری.
3- ارشاد الساری، تألیف: احمد بن محمد الشافعی القسطلانی، متوفای 923 هجری.

مختصری از شرح حال امام مسلم رحمه الله





 او ابوالحسین بن حجاج قشیری نیشابوری است که در سال 204 هجری در نیشابور به دنیا آمد. او در ابتدای کودکی به فراگیری حدیث پرداخت و بعداً جهت تکمیل اطلاعات خود به مراکز علمی آن زمان؛ از جمله: عراق و شام و حجاز و... سفر کرد و با بزرگانی چون: امام احمد و ابن راهویه و بخاری دیدار و در محضر آن‌ها تلمذ کرد.
امام مسلم آثار فراوانی در حدیث و علم رجال به رشته‌ی تحریر درآورده که «صحیح» او مهم‌ترین آن‌هاست. کتاب صحیح مسلم انتخابی است بین سیصد هزار حدیث که از اساتید مختلف سماع کرده است و به قول یکی از شاگردانش تألیف این کتاب 15 سال طول کشیده است. در تعداد احادیث این کتاب اختلاف نظر است. امام نووی یکی از شارحان این کتاب معتقد است، صحیح مسلم مشتمل بر 7275 حدیث می‌باشد که با حذف مکررات تعداد احادیث به 4000 حدیث می‌رسد.
اما محمد فؤاد عبدالباقی محقق معاصر می‌گوید: «بدون در نظرگرفتن احادیث تکراری، تعداد احادیث 3018 حدیث می‌باشند». این امام بزرگوار در سال 261 هجری در نیشابور دار فانی را وداع گفت.
شرح‌ها و تعلیقاتی بر صحیح مسلم نوشته شده است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
1- الإکمال فی شرح مسلم الحجاج، تألیف: قاضی عیاض، متوفای 544 هجری.
2- المنهاج فی شرح صحیح مسلم بن حجاج، تألیف: یحیی بن شرف الدین نووی ملقب به محیی الدین، متوفای 676 هجری.
3- الدیباج علی صحیح مسلم بن الحجاج، تألیف: جلال الدین سیوطی، متوفای 911 هجری.
به عقیده‌ی برخی، شرح امام نووی بر صحیح مسلم، از جهت ایجاز و احاطه مهم‌ترین و بهترین شرح می‌باشد.

مختصری از شرح حال امام ابوداوود رحمه الله




 او سلیمان بن اشعث معروف به ابوداود سجستانی می‌باشد که در سال 202 هجری متولد شد و از محدثان قرن سوم به شمار می‌آید. او یکی از برجسته‌ترین شاگردان امام احمد بوده است. کتاب حدیثی ایشان که به «سنن» مشهور است مشتمل بر 4800 حدیث می‌باشد.
به گفته‌ی ایشان تمامی احادیث ذکر شده صحیح می‌باشند و از افراد ضعیف حدیثی ذکر نکرده‌اند و اگر حدیثی مشکل به نظر برسد آن را توضیح داده است و همین امر باعث شده که کتاب او در میان کتاب‌های حدیث از موقعیت بالایی برخوردار باشد. بر این کتاب شرح‌هاییی نوشته شده است که مشهورترین آن‌ها «معالم السنن» ابوسلیمان خطابی متوفای سال 388 هجری می‌باشد.
این محدث جلیل القدر در سال 275 هجری دار فانی را وداع گفت. 4- «ترمذی /» محمد بن عیسی ترمذی یکی دیگر از محدثان شش‌گانه می‌باشد که در سال 200 هجری به دنیا آمد و در سال 279 هجری وفات یافت. کتاب حدیثی او «الجامع الصحیح» و مشتمل بر احادیث فقهی و اعتقادی و تاریخی و... می‌باشد و از این جهت به دو کتاب بخاری و مسلم شباهت دارد. نکته‌ی دیگر در مورد کتاب امام ترمذی این است که این بزرگوار بعد از ذکر هر حدیث به بیان نوع آن و صحت و ضعف آن پرداخته است. او نخستین کسی است که اصطلاح «حسن» را به اصطلاحات حدیثی افزود.
او یکی از شاگردان امام بخاری بوده است و بیشتر علما کتاب حدیثی او را «سنن» نامیده‌اند و برخی نیز آن را «صحیح ترمذی» گفته‌اند. سنن ترمذی مشتمل بر حدود 5000 حدیث است.

مختصری از شرح حال امام نسائی رحمه الله




 او ابو عبدالرحمن احمد بن شعیب نسائی نام دارد که در سال 215 هجری متولد و در سال 303 هجری وفات فرمودند. نسائی نخست کتاب مفصلی از احادیث پیامبر صلی الله علیه وسلم را نوشت و آن را «السنن الکبری» نامید. در این کتاب هرگونه حدیثی اعم از صحیح و ضعیف را بیان کرد.
اما بعداً به پیشنهاد امیر رمله احادیث صحیح را از آن استخراج کرد و آن را «المجتبی من السنن» نامید که بعدها به «سنن نسائی» مشهور گردید که مشتمل بر 5761 حدیث می‌باشد. برخی از محققان چنین معتقدند که نسائی در انتخاب احادیث صحیح از بخاری و مسلم سخت‌گیرتر بوده است؛ از این رو از روایاتی که به اتفاق علمای رجال تضعیف شده‌اند، حدیثی را ذکر نکرده است.
«سنن» نسائی از نظر برخی از علمای حدیث در ردیف صحاح قرار دارد و برخی نیز معتقدند این کتاب از نظر صحت روایات و تنظیم ابواب فقهی همتای سنن ابوداود و در مرتبه‌ی بعد از آن قرار دارد.
 سنن نسائی در میان کتاب‌های حدیثی ششگانه به کثرت تکرار معروف است، به طوری که حدیث نیت «إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ...» در آن شانزده بار تکرار شده است.

مختصری از شرح حال امام مالک رحمه الله




 او ابوعبدالله مالک بن انس، مشهور به امام مدینه می‌باشد. در سال 95 هجری در مدینه متولد شد و در سال 179 هجری در همان شهر وفات یافت.
او امام حجاز بلکه امام تمامی مردم در فقه و حدیث می‌باشد و امام شافعی یکی از شاگردان او بوده است. ایشان شاگردان ابن شهاب زهری و یحیی بن سعید انصاری و نافع غلام آزاد‌شده‌ی ابن عمر  بوده است و بزرگانی چون شافعی و ابن ابی حازم و ابن دینار و مشایخ بخاری و مسلم و ابوداود و ترمذی و امام احمد و... شاگرد او بوده و در محضر پرخیر و برکت ایشان تلمذ کرده‌اند. کتاب حدیثی این عالم بزرگوار «الموطأ» نام دارد که نخست مشتمل بر ده هزار حدیث بوده که سال به سال آن را بر کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم عرضه می‌کرد و هر بار تعدادی از آن‌ها را حذف می‌کرد که سرانجام تعداد احادیث این کتاب به پانصد حدیث تقلیل یافت.
شرح‌هایی بر این کتاب نوشته شده که مشهورترین آن‌ها «شرح زرقانی مصرفی متوفای 1122» می‌باشد.